جدول جو
جدول جو

معنی سرو پیاده - جستجوی لغت در جدول جو

سرو پیاده
(سَرْ وِ دَ / دِ)
سرو کوچک که بقدر قامت مرد پیاده بود و آن بسیار خوشنما باشد. (غیاث). نوعی از سرو کوتاه. مقابل سرو سواره. (آنندراج) :
سرو پیاده خوش بود اندر چمن ولی
آن سرومن پیاده خوش است و سوار خوش.
میرخسرو (از آنندراج).
چشم پیاله عاشق مینای باده است
این شوخ چشم قمری سرو پیاده است.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَرْ وِ)
درخت ناژو و آن را به عربی صنوبر الصغار خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). کاج:
نه لاله برگی و هستی برنگ لالۀ سرخ
نه شاخ سروی و هستی بقد چو سرو سیاه.
ازرقی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا